جملات قصار فاطمه رجبی
فاطمه رجبی نوشت: بیانیه میرحسین موسوی اگر صحهگذاری بر دیوانگیاش از فرط تشنگی قدرت ارزیابی نشود، قطعا اعلان «شمر» بودن وی است.
به گزارش خبر آنلاین در این یادادشت که پایگاه خبری انصار نیوز آن را منتشر کرده آمده است: بیانیه میرحسین موسوی که به حق در راهپیمایی چهارشنبه مردم، آن یوم الله حسینی علیهالسلام، «میریزید» خوانده میشد، اگر صحهگذاری بر دیوانگیاش از فرط تشنگی قدرت و شکست در قبضه قدرت ارزیابی نشود، قطعا اعلان «شمر» بودن وی است که در قتلگاه تهران روی سینه حسین علیهالسلام نشسته و بر آن است تا سر مقدس وی را بر «نی» زند.
وی می افزاید: این بیانیه که حالت ارتدادی آن اظهرمنالشمس است و اگر عمرسعد میخواست در عاشورای سال 61 اعلان موضع کند، قطعا بهتر از نویسنده، مینوشت، از عصبانیتِ نافرجام ماندن قول و قرار خاتمی، موسوی و کروبی برای انهدام اسلام و نظام اسلامی و فروش وطن به امریکا و انگلیس و اسرائیل حکایت میکند.
به عقیده رجبی بیانیه موسوی هم دینستیزی است و هم مذهبسوزی و آشکارا «نامسلمانی» این عنصر خبیث و مجهولالهویهای را که از حزب منحله جمهوری اسلامی سر برآورد و 30 سال به نظام اسلامی و مردم تحمیل شد، را بر ملا میکند.
رجبی در بخش دیگری از این یادداشت با بیان اینکه موسوی دروغگوی دیکتاتور، جنایتکار و خونخواری است که به بهای هنگفتی، نظام و اسلام و ایران را با اربابان خارجی معامله کرده است اظهار می دارد: او در این معامله شکست هولناکی خورد، و هم اینک بر آن است که با دستگیری و اعدام که حداقل مجازات او و کروبی است، ننگ شکست در معامله فروش دین و وطن و ادای دین به اسرائیل و امریکا را با خود دفن کند.
وی مدعی شده :موسوی و کروبی ناچیزتر از آن هستند که مردم و نظام برای آنها حساب باز کنند. آنها انسانیت و شرف را از وجود پلید خود شسته و به عنوان موجوداتی عاری از ذرهای انسانیت در لجنزار جنایات دست و پا میزنند.
رجبی می افزاید:. آنچه در بیانیه او آمده، همان ترکتازیهای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعهای است که آبروی نماز و جماعت را برد، و مایه اخراج او از تریبون جمعه گردید، نه چیز دیگری.
وی با تشبیه میر حسن موسوی به «نوکری از خیمه معاویه» ادامه می دهد:. او مزدوری است که با قول و قرار به بیگانگان، طراوشات مغز خیمه معاویه را مجری است و در این راه «المأمور ُمعذور» است. موسوی بداند ملت به کمتر از اعدام او و کروبی راضی نیست تا این ننگها از دامن انقلاب و کشور پاک شود. آیا باز هم اطلاعیه خواهد داد؟
رجبی همچنین با انتقاد از نامه محسن رضایی تصریح کرده است:دفاع محسن رضایی این عنصر شیفته قدرت و منفور ملت مانند دیگر همپالکیهایش از جرگه نظامیان یک شبه سیاسیشده، از موسوی، آشکارا بیان کرد که مثلث پلید انتخابات دهم، «مأموران هاشمی» بودهاند.
وی ادامه داد:محسن رضایی که قدرت عقلی و منطق وی در اعتراض به انتخابات آن بود که: «اسناد را و برگههای انتخابات را به من بدهید تا بتوانم اعتراض کنم»، و نیز کسی که پس از بازشماری صندوقهای کرمانشاه که وی میپنداشت چند دهها هزار رای دارد، فقط 3 رای جابهجا شده داشت که دو تای آن برای موسوی ریخته شده بود. با وقاحت، و با سوء استفاده از نجابت و صبر ملت، پی در پی اطلاعیه صادر میکند، «اطلاعیههای بیمخاطب» دونکیشوت یا آبدارشاه! چرا او به سرنوشت هاشمی رفسنجانی این «استاد اعظم» دچار شده است؟
او با طرح این سوال که رضایی کیست؟ جایگاهش کجاست؟ میزان محبوبیت او چقدر است؟ اظهار داشته است :آیا او در تاریکی نگاهش به شمارش میلیونی مخاطبان و هوادارانش میپردازد؟ دفاع او از موسوی در درجه اول تاثیر حرکت یزیدی موسوی و خاتمی و کروبی است و از این حیث در جرم آنها شریک و در بیآبروییشان سهیم! و در درجه دوم نشان «داشتن مأموریت از سوی هاشمی» است و به یقینواداشتن ملت که خیمه معاویه در کاخ سبز دمشق برپاست و معاویه نیز خود سبزپوش به میدان آمده است.
وی می افزاید:برای شنوایی گوشهای محسن رضایی که صمٌ بکمٌ عمیٌ فَهُم لا یعقلون گردیده برخی از شعارهای چهارشنبه را بازگو میکنم. شعارهایی که هر یک از زبان هزاران نفر سرداده میشد:مرگ بر موسوی، مرگ بر خاتمی، مرگ بر کروبی، کروبی بیسواد عامل دست موساد، موسوی بیبیسی عامل انگلیسی، خاتمی موسوی مایه ننگ سادات، تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته و مرگ بر ... یعنی بت بزرگ.
رجبی با بیان اینکه به رضایی میگویم، سرنوشت عمرسعد برایش عبرتآموز باشد،افزوده است: معاویه میخواهد سلطنت مادامالعمرش را به آقازادههایش منتقل کند. موسوی و خاتمی و کروبی، شمر و خولی و عبیدالله گردیدهاند، اما عمرسعدها یادشان باشد که سابقه نظامیگریشان، برای آنها در این راه کنونی، ننگ میآفریند، نه افتخار.
ملت خیمه معاویه را پیدا کرده است. نقشهها و شعارهایش را شناخته و هر عنصری را که از آن خیمه ملعونه فریاد سر دهد سرکوب خواهد کرد.رضایی بداند سالها پس از عاشورای 61 زنان مدینه بر عمر سعد بیش از عبیدالله «لعن» میفرستادند. چرا که او دارای سابقه نظامی در لشکر مولا بود و در عاشورا فرمانده لشکر یزید.